کاپریس



آقای دکتر، در بلاگ‌شون مسئله مونتی‌هال رو به شکل شیوایی توضیح دادند و تشریح کردند. کامنتی هم زیر اون پست درباره شبیه سازی کامپیوتری این مسئله وجود داشت، من سعی کردم این مسئله رو پیاده کنم. اما همین مسئله برای این سوال رو به وجود آورد که اصلا چطور ممکنه کامپیوتر عدد رندوم بسازه و نتیجه مورد انتظار رو بگیریم؟ از قضا اون موقع در جاده و سوار دوچرخه بودم و نمیتونستم سرچ کنم. به خاطر همین فکر کردم!

واضحا نیاز بود که یک ورودی تصادفی به کامپیوتر داده بشه تا اون تابع دلخواهی رو روش اجرا کنه. اما اصولا کامپیوتر بر این بناست که ورودی تصادفی نداشته باشه، همه ورودی ها مشخص و خروجی ها مشخصه. ولی به نظر میومد که زمان در کنترل کسی نیست. میشد از ارقام خاصی از زمان به عنوان یک ورودی تصادفی استفاده کرد. به نظرم جواب خوبی بود، تا اینکه در حین پیاده سازی متوجه شدم مشکلاتی وجود داره. اولا که در یک لحظه نمیشه چند عدد رندوم ساخت. در هر لحظه یک عدد (ایده منطقی تر این که من نتونستم پیاده کنم و راهی به ذهنم نرسید) دوم اینکه اگر بنا باشه عدد رندوم در زمان خاصی ساخته بشه ( مثلا هر روز، یک بعد از ظهر) میشه میشه اون عدد رو محاسبه کرد (با داشتن تابعی که روی ورودی اجرا میشه) از قرار معلوم اما در عمل از آنتروپی(؟) برای تولید عدد تصادفی استفاده میشه، از نویز فن، حرکت موس، نویزهای حرارتی و . .

اما بالاخره این سوال به وجود میاد که در آخر چیزی تصادفی هست؟


سبزه خط تو دیدیم و ز بستان بهشت

به طلبکاری این مهرگیاه آمده‌ایم

برای امتحان یکی مانده به آخر، در ذیل گیاهان دارای محتوی آلکالوئیدهای تروپانی، Mandragora officinarum را آورده بود، با اسم معروفش : مهرگیاه (مردم گیاه) و البته نامی که از هری پاتر به خاطر داشتم : سنگ شکن! اصلا یکی از دلایلی که هری پاتر (و کارها تالکین) را دوست دارم همین ارجاعات به فرهنگ عامه در همه زمینه‌هاست. مهرگیاه محتوای آتروپینی نسبتا بالایی دارد که در صورت مسمومیت با گیاه، می‌تواند نهایتا منجر به ایست قلبی شود. به همین دلیل گمان می‌کردند که لمس گیاه، آنان را دچار نفرین می‌کند، در نتیجه طنابی به گیاه، و سر دیگر را به گردن سگی می‌بستند و سگ را رم می‌دادند تا سگ به نفرین دچار شود! نام مردم‌گیاه نیز از ریشه انسان مانند گیاه گرفته شده.

یکی دیگر هم گیاه معروف Atropa belladonna بود. Bella, Ciao! : بدرود زیباروی! بلا به معنای زن زیبا و آتروپا بلادونا در حقیقت در قرون وسطی به همین منظور استفاده می‌شده! گویا مردمک‌های گشاد یکی از نشان‌های زیبایی بوده و ن اشرافی، از عصاره آتروپا بلادونا، برای میدریازیز و dilation مردمک استفاده می‌کردند، که گاه منجر به فلج دائم عضلات چشم و کوری نیز می‌شده. آتروپا بلادونا، محتویات هیوسیامین و آتروپین دارد.

نکته جالب درباره آتروپین اینکه جدای از کاربرد‌های درمانی، به عنوان آنتی‌دوت ارگانوفسفات‌ها، مانند گازهای جنگی چون سارین کاربرد داشته و پدر نیز تعریف می‌کرد که در مناطق جنگی دارای آلودگی، پیش از ورود به منطقه، شات زیرجلدی آتروپین تزریق می‌کردند.

هرقدر که گروه فارماکوگنوزی و سنتی و درس‌هایشان، دافعه دارند، مطالعه جنبه‌های تاریخی/فرهنگی/اساطیری طب، گیراست. مدتی پیش قرار بود برای جماعت نو-ورود چیزی بنویسم. نهایتا آن نوشتار خوانده نشد، اما در حین مرتب کردن و سروسامان دادن به انبوه فایل‌های پخش‌و‌پلای جمع شده طی یک سال در چند دیوایس، به اصل نوشته رسیدم. تمایل دارم اصل متن را دستکاری نکنم، جداگانه این را اضافه میکتم که در حیاط پدری لرد سیاه، در شب بازگشت مجدد ایشان به بدن جسمانی‌شان در جلد جام آتش، یک درخت سرخدار بزرگ نیز در حیاط بود که استعاره‌ای‌ست از چرخه مرگ و زندگی، زنده شدن لرد سیاه از استخوان‌های ریدل پدر :

 

"بیا ای زهره بز، ای جگرگاه جهود جانی کافر! بیا ای پولک اژدر! بیا ای لاشه مومین جادوگر! بیا ای مته دندان گرگ آدمی‌خواره! بیا ای معده سگ‌ماهی شوم شکم‌باره! بیا ای شوکران کنده از بن در شبی تاریک و دهشتناک! بیا ای شاخسار "سرخداری" کز خسوف افتاده‌ای بر خاک! بیا ای بینی ترک، ای لب تاتار! بیا ای ناخن انگشت طفی زاده و جان داده در خندق! بیا تا یخنی چسبنده و برمایه‌ای سازیم! بیا تا روده‌های ببر را چون چاشنی در آن بیندازیم!"

-مکبث، شکسپیر، ترجمه عبدالرحیم

ظهر دوم مارس 2014، یک مرد 46 ساله به اورژانس بیمارستان دانشگاه وروتسواو آورده شد. مرد با علائم کاهش هشیاری، تهوع و استفراغ زیر یکی از نیمکت های پارک پیدا شده بود. در اورژانس بیمار دو مرتبه دچار ایست قلبی به دلیل کاهش ضربان قلب شد که با احیاء برگشت. بیمار در این مدت تحت آرام بخشی و تسکین با میدازولام و فنتانیل و کنترل دائم شرایط قلبی بود. با وجود بررسی گزینه های مختلف، شرایط باقی و علت ناشناخته موند. با خانواده بیمار تماس گرفتند، مرد مدتی قبل تحت مشاوره با روانپزشک به دلیل تلاش برای خودکشی بوده و مشکلات مالی به دلیل اعتیاد به قمار اینترنتی داشته. در محل کار مرد عصاره‌ای ناشناخته پیدا شد و جستجوهای اینترنتیش نشون داد که مرد سایت هایی مرتبط به گیاهان سمی، من جمله سرخدار (yew) رو بروز کرده. با شک به مسمومیت، نمونه خون مرد برای تست فرستاده شد. با تایید مسمومیت، مراقبت های لازم صورت گرفت. در چند روز آینده، شرایط تنفسی، قلبی، اعمال کبدی و کلیوی و علائم هشیاری مرد بهبود پیدا کرد و بعد از هشیاری کامل، اعتراف کرد که برگ های سرخدار رو توی ساندویچ مصرف کرده. نهایتا بیمار با شرایط عمومی پایدار راهی خونه و برای مشاوره به یک روان‌پزشک ارجاع داده شد.

"یک ستون از چوب سرخدار از یک ستون آهنین ماندگارتر است." این یک نقل رایج بین ساکنان نیوفورست بوده. سرخدار یکی از طولانی‌عمرترین گیاهان زمینه. بسیار آهسته رشد میکنه و چوب محکمی داره، long-bowهای معروف اروپایی از چوب سرخدار ساخته میشن. ایرلندی ها نوک تیرها رو به سم سرخدار آغشته می کردند. شکل خاص رشد این گیاه (رشد شاخه ها به سمت زمین و تشکیل یک درخت دیگر به این ترتیب)، طول عمر بسیار زیاد و سمیت تقریبا تمام قسمت های گیاه، اون رو وارد تاریخ و اسطوره های اقوام مختلف کرده. سرخدار برای هکاته، ایزدبانوی چهارراه ها مقدس بوده. دروئیدها اون رو نماد مرگ و تناسخ میدونستن و عصاهای مقدس رو از سرخدار میساختن. کلیساها در نزدیکی این درختا ساخته میشده و سرخدار برای مسیحیان گیاهی مقدس و سمبل مرگ و رستاخیز بوده.

به دنبال برنامه بزرگ غربالگری گیاهی دولت آمریکا در1962 یه ترکیب آنتی‌میتوز در تنه سرخدار غربی (Taxus brevifolia) پیدا و پس از 9 سال ترکیب ایزوله میشه. ترکیب پکلی‌تاکسل نام گذاری شد. پکلی‌تاکسل با جلوگیری از دپلیمریزه شدن میکروتوبول‌ها از میتوز و تقسیم سلول جلوگیری میکنه و میتونه منجر به مرگ سلول بشه. یک کاندیدای خوب برای مقابله با سرطان!

غلظت تاکسل توی تنه سرخدار خیلی کم بود. برای به دست آوردن 1 کیلو ترکیب، نیاز به 10 تن تنه درخت بود! 3000 درخت سرخدار! در حالی که یک کیلو تاکسل، تنها برای 500 بیمار کافی بود! در نتیجه سرخدار در Pacific North West در عرض ده سال منقرض می شد. به نظر میرسید تنها راه، سنتز کامل ترکیب از آغازه. مشکل اما اینجا بود که سنتز کامل ترکیب خیلی مشکله (ترکیب یازده مرکز کایرال داره!)، گرچه بعد از مدتی روش هایی برای سنتز کامل ترکیب پیدا شد، اما تا مدت ها همچنان این متدها در مقیاس صنعت بازده خوبی نداشتن.

گزینه ای که وجود داشت، مسیر نیمه سنتزی بود. ترکیبی نسبتا شبیه به تاکسل در گونه ای از سرخدار شناسایی شد. این ساختار، ترکیب آغازین برای مسیر بهینه‌تری در سنتز صنعتی تاکسل بود، برای به دست آوردن این پیش‌ساز هم نیازی به از بین بردن درختا نبود و با راندمانی نسبتا خوب، با استفاده از نیدل ترکیب از تنه درخت استخراج می شد.

تاکسل امروز بخشی از بازار -متاسفانه- در حال رشد داروهای ضد سرطان رو تشکیل میده و در خطوط درمانی سرطان های مختلف وجود داره. تاکسل نمونه ای از داروهایی بود که از کتابخونه طبیعت استخراج شد.

پ.ن: عنوان هم از مکبث است.


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

هوالعشق قاصدون مجله ایران - iranmag اکلیا | Eklia اقیانوس طلایی meeliibb نوجوان ایرانی مهاجرت تحصیلی و کاری به تمام کشورهای دنیا خرید کتاب پی دی اف انتخاب برترین ها